به وبلاگ سلام عزیز خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
دانستنیها و مطالب گوناگون
دانستنی از همه جا
دانستنیهای مذهبی
دانستنیهای علمی
دانستنیهای خانه داری
پلاکهای خودرو در ایران
گوناگون از همه جا
سودان
اطلاعاتی راجع به سودان
جدول پروازهای سودان
پیامک
انواع پیامکهای طنز.ادبی.عاشقانه
دعا-زیارت (متون)
دعا
زیارت
حديث
عکس و تصویر
عکسهای طنز
سرگرمی
العربي
القصص و العبر
هل تعلم؟
متنوع
ENGLISH
story
sweet life
ETC
داستان راستان
اضافات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 248616
تعداد مطالب : 295
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

سلام

حِرشَة شَرعِية !
 

مرت امرأة فائقة الجمال برجلٍ فقير ، بل معدم ...
 
فنظر إليها وقلبه ينفطر شغفاً بجمالها ثم تقدم منها ودار بينهما الحوار الآتي: 

 


 
الرجل : ' وزيّناها للناظرين '
المرأة : ' وحفظناها من كل شيطان رجيم '
 
الرجل : 'بل هي فتنة ولكن أكثرهم لا يعلمون '
 
المرأة : ' واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة واعلموا أن الله شديد العقاب '
 
الرجل : ' نريد أن نأكل منها وتطمئن قلوبنا '
المرأة : ' لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا '
الرجل : 'وإن كان ذو عسرة '
المرأة : 'حتى يغنيهم الله من فضله '
الرجل : ' والذين لا يجدون ما ينفقون '
المرأة : 'أولئك عنها مبعدون '
عندها إحمر وجه الرجل غيظاً وقال : ' ألا لعنة الله على نساء الأرض أجمعين!! '!

فأجابته المرأة :' للذكر مثل حظ الأنثيين' !!!!!!!

[+] نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:امره,رجل,جمال,حرشه, در ساعت 20:5 | |
كم من الناس نظلمهم بالأحكام الإنطباعية؟؟؟
قرأتها فأعجبتني:
 
وقفت معلمة الصف الخامس ذات يوم و ألقت على التلاميذ جملة :إنني أحبكم جميعا وهي تستثني في نفسها تلميذ يدعى تيدي !!

فملابسه دائماً شديدة الاتساخ...
مستواه الدراسي متدن جدا ومنطوي على نفسه ،... وهذا الحكم الجائر منها كان بناء على ما لاحظته خلال العام فهو لا يلعب مع الأطفال و ملابسه متسخة ودائما يحتاج إلى الحمام و انه كئيب لدرجة أنها كانت تجد متعة في تصحيح أوراقه بقلم أحمر ... لتضع عليها علامات x بخط عريض وتكتب عبارة راسب في الأعلى ذات يوم طلب منها مراجعة السجلات الدراسية السابقة لكل تلميذ وبينما كانت تراجع ملف تيدي فوجئت بشيء ما !

لقد كتب عنه معلم الصف الأول : تيدي طفل ذكي موهوب يؤدي عمله بعناية و بطريقة منظمة.
و معلم الصف الثاني : تيدي تلميذ نجيب و محبوب لدى زملائه و لكنه منزعج بسبب إصابة والدته بمرض السرطان.
أما معلم الصف الثالث كتب:لقد كان لوفاة أمه وقع صعب عليه لقد بذل أقصى ما يملك من جهود لكن والده لم يكن مهتما به و إن الحياة في منزله سرعان ما ستؤثر عليه إن لم تتخذ بعض الإجراءات
بينما كتب معلم الصف الرابع : تيدي تلميذ منطو على نفسه لا يبدي الرغبة في الدراسة وليس لديه أصدقاء و ينام أثناء الدرس
هنا أدركت المعلمه تومسون المشكلة و شعرت بالخجل من نفسها !
و قد تأزم موقفها عندما أحضر التلاميذ هدايا عيد الميلاد لها ملفوفة بأشرطة جميلة
ما عدا الطالب تيدي كانت هديته ملفوفة بكيس مأخوذ من أكياس البقاله.
تألمت السيدة تومسون و هي تفتح هدية تيدي وضحك التلاميذ على هديته وهي عقد مؤلف من ماسات ناقصة الأحجار و قارورة عطر ليس فيها إلا الربع
ولكن كف التلاميذ عن الضحك عندما عبرت المعلمة عن إعجابها بجمال العقد والعطر وشكرته بحرارة، وارتدت العقد ووضعت شيئا من ذلك العطر على ملابسها ،
ويومها لم يذهب تيدي بعد الدراسة إلى منزله مباشرة
بل انتظر ليقابلها وقال : إن رائحتك اليوم مثل رائحة والدتي ! :)
عندها انفجرت المعلمه بالبكاء لأن تيدي أحضر لها زجاجة العطر التي كانت والدته تستعملها ووجد في معلمته رائحة أمه الراحلة !!
منذ ذلك اليوم أولت اهتماما خاصا به وبدأ عقله يستعيد نشاطه و بنهاية السنة أصبح تيدي أكثر التلاميذ تميزا في الفصل ثم وجدت السيده مذكرة عند بابها للتلميذ تيدي كتب بها أنها أفضل معلمة قابلها في حياته فردت عليه أنت من علمني كيف أكون معلمة جيدة
بعد عدة سنوات فوجئت هذه المعلمة بتلقيها دعوة من كلية الطب لحظور حفل تخرج الدفعة في ذلك العام موقعة باسم ابنك تيدي .
فحضرت وهي ترتدي ذات العقد و تفوح منها رائحة ذات العطر ....
هل تعلم من هو تيدي الآن ؟
تيدي ستودارد هو أشهر طبيب بالعالم ومالك مركز ( ستودارد) لعلاج السرطان
[+] نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:السرطان,قصه,تیدی ستوارد, در ساعت 19:56 | |
عجايب گویش مشهدي . طنز

moborom=mibaram
moborom=man beram
moborom=barandeh misham
moborom=miboram
moborom=moo bur hastam

[+] نوشته شده توسط رضا در یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:گویش مشهدی, در ساعت 17:12 | |
روباهی که از شرم دوستانش سکته کرد

محمد درویش از فعالان محیط زیست در وبلاگش نوشته است:

نامش اصغر درخشان است، هفت سالی می‌شود که می‌شناسمش. نخستین بار در ارتفاعات بالادست تنگ زندان واقع در شمال منطقه حفاظت شده سبزکوه دیدمشاو یکی از محیط‌بان‌های پاسگاه چهارتاق در جنب ناغان بود؛ محیط‌بانی که افتخار می‌کند به رسالتی که برعهده گرفته است
چندی پیش دوباره او را دیدم، اینبار در کنار زاینده رود و در نزدیکی‌های منطقه حفاظت شده شیدا
برایم داستانی را تعریف کرد که تکانم داد و اشک از چشمانم جاری ساخت … قرار است یک گروه فیلمساز، ماجرایی را که او دیده است، تبدیل به یک فیلم کنداما تا آن زمان، فکر می‌کنم کمترین قدردانی از او و از روح بلند آن روباه شیدا، آن است که شما خوبان روزگار و مخاطبان عزیز دل‌نوشته‌هایم را هم از آن آگاه کنم.
خواهشم این است که شما هم پس از خواندن این داستان، آن را با دوستانی که بیشتر دوست‌شان دارید، به اشتراک نهید تا ایرانیان بیشتری بدانند که یک حیوان، یک روباه هم ممکن است چنان در برابر هم‌نوعانش شرمنده و خجالت‌زده و شرمسار شود که نتواند به زندگی برگردد و تمام کند

 

   اصغر می‌گوید: روزی که مشغول گشت زنی در منطقه حفاظت شده شیدا بوده است، متوجه انباشت مقداری لاشه مرغ می‌شود که احتمالاً از طریق مرغداری‌های محل و پنهانی در آن ناحیه تخلیه شده بودند. وی می‌گوید: در همان لحظه که می‌خواستم به سمت لاشه‌ها حرکت کنم، دیدم یک روباه به سرعت به سمت آنها رفته و می‌کوشد تا لاشه‌ها را استتار کند و سپس از منطقه دور می‌شود … اصغر هم بلافاصله خود را به محل استتار رسانده و جای مرغ‌ها را عوض می‌کند
از او می‌پرسم: چرا این کار را کردی؟ می‌گوید: می‌خواستم ببینم آیا واقعاً آنقدر که می‌گویند: روباه‌ها باهوش هستند، درست است یا خیر؟
خلاصه اصغر گوشه‌ای کمین می‌کند تا روباه دوباره برگردد … منتها اینبار با کمال تعجب، در‌مییابد که روباه قصه‌ی ما تنها نیست و با خود چند روباه دیگر را هم آورده است. آنها اما هر چه می‌گردند، لاشه مرغ‌ها را نمییابندتا سرانجام، همه‌ی روباه‌ها خسته شده و به دور روباه اصلی، حلقه می‌زنند
اصغر می‌گوید: آنچه که داشتم می‌دیدم، برایم باورکردنی نبود و اگر با چشم خودم نمی‌دیدم، امکان نداشت که قبول کنم … زیرا روباهی که در مرکز حلقه ایستاده بود، نخست به تک تک روباه‌ها نگاه کرد و آنگاه، ناگهان مانند یک لاشه بر زمین افتاد و بی‌حرکت ماند
اصغر خود را بلافاصله به محل رساند که سبب شد تا دیگر روباه‌ها منطقه را ترک کنند … اما به این نتیجه رسید که حقیقتاً انگار روباه مرده است! او حتا به سرعت دامپزشک منطقه، آقای دکتر تراکنه را هم خبر کرد؛ اما او نیز نتوانست کاری بکند … زیرا واقعاً روباه مرده بود …     حیرت‌انگیزتر آن که پس از معاینه و کالبدشکافی لاشه حیوان، معلوم شد که روباه قصه ما در اثر ایست قلبی، جانش را از دست داده است!

  آری … روباه‌ها هم ممکن است چنان در پیشگاه رفقای خود، احساس شرمساری و خجالت کنند که توان از دست داده و سکته کنند.
روباه شیدا، بی شک روباه بامرامی بود که دلش نمی‌خواست به تنهایی آن همه غذا را بخورد و برای همین رفقایش را خبر کرد … و بی‌شک، من اگر جای اصغر بودم، آن آزار را روا نمی‌داشتم و می‌گذاشتم تا آنها از آن غذا بی هیچ ترسی نوش جان کنند … اما عملکرد اصغر سبب شد تا دریچه‌ای دیگر به سوی جهان حیوانات گشوده شود و ما دریابیم که چه قوانین و سلوکی در بین آنها جاری است
روباه‌ها، انگار جوانمردی و رفاقت و مرام و شرمندگی را خوب می‌فهمند؛ باید به آنها احترام نهاد و این جوانمردانه نیست تا عده‌‌ای سنگدل به نام شکارچی، این حیوانات محترم را نامحترمانه آزار رسانند و یا حتا هدف گلوله مرگبار خود قرار دهند.

    دوستان من:
ماجرای این روباه بامرام و شیدا را تا می‌توانید انتشار دهید، شاید سبب شود که یک شکارچی برای همیشه تفنگش را به دیوار منزلش آویزان کند
و بالاتر از آن انسان ها یاد بگیرند تک خوری نکنند و به فکر هم نوعان خود هم باشند.

اگر انسانها نیز از شرم دروغهایی که می گویند مانند این روباه عمل می کردند، شاید به ندرت انسانی در زمین باقی می ماند.



[+] نوشته شده توسط رضا در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:روباه,داستان,سکته, در ساعت 1:35 | |
سخن بزرگان
آیت الله العظمی قاضی(ره) :
الله الله الله که دل کسی را نرنجانید!!!

 

 

[+] نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:آیت الله قاضی,سخن بزرگان, در ساعت 20:1 | |
دیروز و امروز
"دیروز از هرچه بود گذشتیم امروز ازهرچه بودیم گذشتیم!
انجا پشت خاکریز بودیم و اینجا درپناه میز!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!
جبهه بوی ایمان می داد و امروز ایمانمان بو می دهد
انجا درب اتاقمان می نوشتیم یا حسین فرماندهی از ان توست الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ! "

سردار شهید شوشتری



 

[+] نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:شهید,شهید شوشتری,جبهه, در ساعت 19:58 | |
کشف زنان و مردان . طنز

مرد کلمه را کشف کرد و مکالمه را اختراع کرد.. زن مکالمه را کشف کرد و شایعه اختراع شد
مرد قمار را کشف کرد و کارت‌های بازی را اختراع کرد. زن کارت‌های بازی را کشف کرد و جادوگری اختراع شد
مرد کشاورزی را کشف کرد و غذا اختراع شد. زن غذا را کشف کرد و رژیم غذایی را اختراع کرد
مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد. زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد
مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد. زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد
از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد. ولی زن همچنان مشغول خرید بود

[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:طنز, در ساعت 13:15 | |
الجیرجیر مالجیرجیر و ما ادراک مالجیرجیر

  من المعروف بأن الجرجير من المقويات الجنسية عند الرجل، وهذا ليس بالجديد. لكن الدراسات البحثية كشفت عن آلية عمله في الجسم وعن مكوناته الهامة بهذا الخصوص وعن فوائده المتعددة في مختلف الجوانب الصحة. فهو من الخضروات المفيدة جداً للرجال لأنه يحتوي على أملاح معدنية مثل الفوسفور، اليود، الكبريت،الحديد، الكالسيوم، ومادة خردلية لاذعة، ومواد أخرى، وفيتامينات: ألف وباء وجيم وهاء وكلها مواد فعالة وذات تأثير قوي في نشاط وحيوية الجسم بما فيه القدرة الجنسية.

 

وقد أشارت العديد من الدراسات إلى فوائد كثيرة للجرجير فهو ينقي الدم وينُظف المعدة، وهو علاج جيد لأمراض الكبد، وأمراض الكلى، والاستسقاء، والحصى والنقرس، ويمنع الإصابة بالأنيميا لاحتوائه على الحديد ومن المعلوم أن الأنيميا تضعف قدرة الرجل ونشاطه الجنسي.

 

ويُساعد عصير أوراق الجرجير في مكافحة تسوس الأسنان، بالإضافة إلى أنه يُعتبر بمثابة منبه وملين للبطن. لذا يُفضل إدخال الجرجير في جملة عناصر السَلَطة حيث يساعد على الهضم وزيادة إفراز الصفراء الكبدية، كما ينصح خبراء التغذية باستبدال المخللات بالجرجير لغناه بالحديد.

 

ولعمل عصير الجرجير فإن هناك طريقة سهلة تعتمد على أخذ ثلاث باقات صغيرة من الجرجير مع بصلة متوسطة ووضعهما في لترين من الماء. ثم يترك الماء ليغلي وبعدها يصفى ويشرب في الصباح والمساء

[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:جیر جیر,خضروات,صحه, در ساعت 2:52 | |
حکایت های شنیدنی
خداوند به فرشته ها شعور داد بدون شهوت ؛
به حیوان ها شهوت داد بدون شعور ؛
و به انسان هر دو را ......
انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است .
و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه  کند از حیوان پست تر است ..........
( گاهی شهوت نیروی جنسی نیست ، دنیا طلبی - غرور- مردم ازاری -قضاوت بی جا...و نوعی شهوت است )
 ----------------------------------------------------------
عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست دارد.
پرسیدند: کجا میروی ؟؟؟؟گفت : میروم با آتش ؛ بهشت را بسوزانم
و با آب ؛ جهنم را خاموش کنم
تا مردم خدارا فقط به خاطر عشق به او بپرستند؛
نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم !!!!!!
-----------------------------------
بین تمام دشمنان به نزدیک ترین دشمن خود که زبان است بیشتر توجه داشته باش
----------------------------------------
در زندگی خود هیچ وقت چهار چیز را نشکنید :
1- اعتماد
2-قول
3-قلب
4-ارتباط
شکسته شدن آنها صدایی ندارد؛ ولی خیلی دردناک است .
[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:انسان,شهوت,حکایت, در ساعت 2:16 | |

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
تير 1394
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
رضا
لينكستان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , heidari.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com